بی اشتهایی عصبی و چالش‌های آن

  • ۳۵۵ بازدید
بی اشتهایی عصبی و چالش‌های آن

بی اشتهایی عصبی چیست؟

کسانی که از بی اشتهایی عصبی (AN) رنج می برند، کاهش قابل توجهی را در سلامت جسمی و روانی تجربه می کنند. احساس ضعف بدنی ، افزایش اختلال در خوردن و افزایش طول مدت بیماری به یکدیگر مرتبط هستند.

بسیاری از افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی با کاهش در تعاملات اجتماعی اغلب منجر به انزوا و از دست دادن روابطشان می شوند. متأسفانه، برای درمان بیماران انعطاف خیلی کمی دارند و کمتر مشارکت می کنند.

تغییر یا انعطاف پذیری و توانایی تغییر افکار و عملکردها بر اساس نیازهای موقعیتی است. افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی که دارای انعطاف ناپذیری شناختی هستند ممکن است از اختلالات بیشتر و کاهش کیفیت زندگی رنج ببرند.

فاکتورهای تغییر وضعیت و اختلال در خوردن

مشخصات بی اشتهایی عصبی مرتبط با تغییر وضعیت یا Set-Shifting

بررسی‌های عصب‌روان‌شناختی نشان می‌دهد که در بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات خوردن، ناتئوانی در تغییر وضعیت وجود دارد. با این حال، علت نامشخص است و تصور می شود که به طور بالقوه به ویژگی های اختلال خوردن مربوط می شود. ویژگی مشترک افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی شامل نیاز به کنترل غذا خوردن و کنترل وزن، همراه با استقامت شناختی و رفتاری است.

این استقامت شناختی و رفتاری ممکن است دلیلی بر ناتوانی تغییر وضعیت و دیدگاه های مرتبط با قوانین و آیین های غذا خوردن و وزن بدن باشد. یکی دیگر از ویژگی های بی اشتهایی عصبی توجه بیشتر به جزئیات است. که دلیلش می تواند این باشد که فرد بازهم خود را بزرگتر از چیزی که هست بپندارد یا فراتر از اختلال خوردن مرتبط باشد.

شدت اختلال در خوردن

در بی اشتهایی عصبی ، اختلالات عصب روانشناختی ممکن است مشخصه این اختلال یا نتیجه سوء تغذیه باشد. برخی تحقیقات نشان می دهد کمبودهای شناختی ممکن است با کمبودهای تغذیه ای و همچنین ویژگی های ژنتیکی مرتبط باشد. تاثیر وزن بدن یا BMI بر اختلال شناختی نامشخص است. با این حال، برخی از مطالعات ارتباط قابل توجهی بین BMI و ناتوانی در انعطاف پذیری شناختی پیدا کرده اند.

به طور کلی اختلالات شناختی در کسانی که از بی اشتهایی عصبی رنج می برند دیده می شود. هنگامی که به بررسی همه جوانب می پردازیم میبینیم که نتایج نامشخص است، حتی برخی از مطالعات هیچ ارتباطی بین شدت اختلال خوردن و تغییر وضعیت نشان نمی دهد .

شرایط اختلال همراه یا Comorbid

افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی اغلب از شرایط شان رنج می برند. که شامل اختلالات خلقی، اختلالات شخصیتی، اختلالات اضطرابی، اختلالات وسواس فکری-اجباری و اختلالات رشدی باشد. یک مطالعه نشان می دهد که ناتوانی در تغییر وضعیت در افراد با اضطراب افزایش یافته هرچند اثر آن اندک بوده است. تحقیقی دیگر نشان می‌دهد که اضطراب بالا ممکن است در توانایی‌ تغییر وضعیت نقش داشته باشد.

افزایش افسردگی در افرادی با ناتوانی در تغییر وضعیت نیز دیده شده است. و البته مشخص نیست که کدام یک اول می آید، افسردگی یا ناتوانی. به طور کلی، افسردگی و اضطراب هر دو با اختلالات شناختی مرتبط هستند و تا حدی بر انعطاف پذیری شناختی تأثیر می گذارند .

اختلالات عملکردی

اختلال همراه مانند افسردگی و اضطراب می تواند ناتوانی فرد را افزایش دهد و منجر به اختلالات عملکردی مرتبط با زندگی روزمره شود. اینها ممکن است شامل عملکرد شغلی، تحصیلی و اجتماعی باشد . طبیعت کمال گرا یا پرداختن به جزئیات در افراد دارای بی اشتهایی عصبی ممکن است دلیل کاهش زمان واکنش باشد و توانایی تصمیم گیری در کسانی که دارای بی اشتهایی عصبی هستند نیز به کندی صورت می گیرد.

یک مطالعه روی بزرگسالان با بررسی سندرم ناکارآمدی (BADS) آنان، نشان می دهد که بزرگسالان مبتلا به بی اشتهایی عصبی در تکمیل وظایف کندتر بودند، اما به همان اندازه دقیق بودند. در یک ارزیابی اختلالات بالینی (CIA) روی اختلالات عملکردی مرتبط با اختلالات خوردن، نشان می دهد که نگرانی های پیرامون وزن بدن و دفعات پرخوری منجر به افزایش نمره در این ارزیابی شده است.

تاثیر روی کیفیت زندگی (QoL)

در مورد اختلالات خوردن، ارزیابی کیفیت زندگی (QoL) پیچیده است. افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی اغلب جنبه های اختلال خوردن را برای همسویی با خواسته های واقعی تفسیر می کنند و ممکن است بهبود کیفیت زندگی را برعکس تفسیر کنند. و اینطور برداشت کنند که با بازیابی وزن یا بهبود سلامتی ، ممکن است کیفیت زندگی شان کاهش یابد. این نشان دهنده عدم انعطاف در الگوی تفکر در همه چیز است .

نمرات کیفیت زندگی پایین اغلب نشان از افزایش علائم و شدت اختلال خوردن است. کیفیت زندگی، خلق و خو و سازگاری های اجتماعی باید مؤلفه ها و نشانگرهای فعال برای بهبود و توانایی در تغییر وضعیت باشند.

استراتژی‌های درمانی مبتنی بر مغز

آیا با درک تأثیر بی اشتهایی عصبی بر عملکرد مغز می تواند تمرکز روی درمان از طریق مغز را بالا برد؟ با این تغییر، برخی از گزینه های درمانی بالقوه ایجاد شده که عبارتند از:

  • درمان شناختی اصلاحی (CRT) :

از این روش برای کمک به بهبود تغییر وضعیت و انسجام مرکزی استفاده می شود هدف CRT حمایت از کاهش کمال گرایی و آگاهی بخشی به سبک های تفکر ناکارآمد است و به جای محتوا، آگاهی را به فرآیند تفکر می آورد.

  • درمان مبتنی بر مزاج (TBT-S) :

هدف TBT-S توضیح مکانیسم عصبی-بیولوژیکی است که باعث ایجاد بی اشتهایی عصبی می شود. هدف این روش حمایت از افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی در توسعه راهبردهای مقابله ای برای کنترل ویژگی های خلقی مرتبط با عوامل خطرناک در اختلال خوردن است. این درمان جزئیات گرا، ساختارمند و قابل پیش بینی است تا با سبک تفکر عصب روانشناختی هماهنگ باشد .

  • مدل مادزلی برای درمان بی اشتهایی عصبی برای بزرگسالان (MANTRA) :

هدف از این روش درمان جنبه های عصب روانشناختی، عاطفی، رابطه ای و بیولوژیکی بی اشتهایی عصبی است. این روش به بیماران کمک می کند تا بفهمند علل بی اشتهایی عصبی چیست و آنها را تشویق می کند به محض آمادگی شروع به تغییر رفتار کنند.

هدف از درمان ، همیشه خدمت به بیمار با بهترین مراقبت ممکن است. اگر ما درک بیشتری از علل تحریک کننده اختلالات خوردن برسیم، متخصصان پزشکی می توانند مراقبت های بیشتری را به ما ارائه دهند.