پژوهش دانشمندان «دانشگاه تگزاس» نشان می دهد کارآمد ترین رهبران میزان بالایی از «تستوسترون» و میزان کمتری هورمون «کورتیزول» (هورمون استرس) در خون خود دارند و به گفته این محققان این در هر دو جنس یکسان است.
به عبارت دیگر تستوسترون اضطراب را کم می کند. تستوسترون زیاد و کورتیزول کم به معنای انرژی زیادتر و خستگی کمتر است.
حتی اندک قدرتی، سبب انتزاعی تر شدن تفکر میشود و نبود قدرت، دست کم بطور موقت، تیزی ذهن را کم می کند. قدرت سبب ترشح تستوسترون میشود و ترشح تستوسترون موجب افزایش ترشح «دوپامین».
دوپامین چیست؟
دوپامین برای فعالیتهای مهم مغز به خصوص فعالیتهای بخش قدامی مغز، برنامهریزی، هدف گذاری، رسیدن به هدف و تفکر استراتژیک ضروری است.
دوپامین همچنین «سیستم پاداش» را که در عمق میانی مغز قرار دارد تحریک می کند. سیستم پاداش، شبکه ای است که مسئول احساسات خوشایند ماست؛ سیستمی که باعث می شود «افزایش حقوق، تعریف و تمجید و سکس» برای ما لذت بخش باشد.
نقش استرس و اضطراب در قدرت رهبران:
قدرت، داروی بسیار قوی ضد اضطراب و افسردگی است، اما «اکسیر جوانی» نیست.
ریاست یک شرکت یا اداره بزرگ یا رهبری یک کشور بسیار اضطراب آور است؛ قدرت به این افراد در غلبه بر اضطراب کمک می کند.
رهبران یا مدیران بسیاری در دوران ریاست خود به سرعت پیر شدهاند. در دوران اخیر بهترین مثال آن تونی بلر، نخست وزیر سابق بریتانیا است یا دیوید مویز، سرمربی سابق منچستر یونایتد که در طول ده ماه حضور در الدترافورد بقول بسیاری از مفسران، جلوی چشم فوتبال دوستان پیر شدند.
رهبران باید بتوانند این اضطراب فلج کننده را تاب بیاورند. چون استرس و اضطراب تاثیری عکس تاثیر قدرت دارد، قوای شناختی مغز را کم می کند و باعث نگرانی و بدبینی میشود؛ صفاتی که به درد رهبری نمیخورد.
قدرت اما افراد را جسور و معطوف به هدف می کند. آنها جنگل را میبینند نه درختان را، آنها خوشبین هستند و با وجود تمام تردید ها، امیدوارند که به هدف خود برسند.
در نهایت محققان مختلف به این نتیجه رسیدهاند که اجتماع بشری نیاز به رهبر دارد اما رهبر مصون از فساد نیست.
راه حل چیست؟
راه حل این محققان، محدود کردن قدرت رهبر و نظارت جدی بر عملکرد او و گردش دائم قدرت است. محدود کردن قدرت مهمترین راه دور نگهداشتن تهدید قدرت است که وقتی مطلق و ماندگار شود فساد میآورد. بهای این فساد را مردمان عادی خواهند پرداخت.
تنها راه قابل اعتماد برای اینکه آثار قدرت بر مغز فرد قدرتمند او را به فساد یا تصمیمهای ضد اجتماعی سوق ندهد: نظارت، آزادی بیان و گردش مدام قدرت است.